- مال خانه
- خانه ای که مال و متاع در آن نهند
معنی مال خانه - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
کشتار گاه
دبستان آموز گاه آموز کد
هیرخانه انبار
جای نشانه تیر نشانه گاه آماج خانه، نشانه هدف، میدانی که در آن نشانه نهند برای مشق و ورزش تیراندازی، آنجا که شیار کنند زمین شیار شده
اطاق خواب، خوابگاه
خانه ای که بالای خانه دیگر ساخته شود اطاقی که در طبقه فوقانی ساختمانی قرار دارد
محل وصول باج محل وصول عوارض، گمرک خانه
کنار کوی خانه ای که در کنار دریا باشد
جای پاسبان، قراول خانه
حمام، گرمابه، غسالخانه
خانه ای که در زمستان با بخاری گرم شود، گرم خانه، خانۀ زمستانی، تاوانه، تاوخانه، برای مثال در چنین فصل تاب خانۀ شاه / داشته طبع چار فصل نگاه (نظامی۴ - ۶۱۱)
خانه ای که دیوارهای آن آیینه کاری شده باشد، جام خانه
خانه ای که دیوارهای آن آیینه کاری شده باشد، جام خانه
خانه ای که بالای خانۀ دیگر ساخته می شود، اتاقی که در طبقۀ دوم یا سوم یا بالاتر ساخته شده، بالاخانۀ تابستانی
پربار، پرواره، فروار، فرواره، فراوار، فربال، بربار، بروار، برواره، غرفه
پربار، پرواره، فروار، فرواره، فراوار، فربال، بربار، بروار، برواره، غرفه
باجگاه، جای گرفتن باج، محل وصول عوارض، محل وصول عوارض گمرکی، باجگاه، باژگاه
سوراخ موجود در میانۀ کمان در کنار محل دست گرفتن که تیر را از آن می گذرانند، خانۀ کمان
جای نشستن حاکم و عامل و دیوانخانه
محلی که در آن قمار کنند
جایی که کمان را در آن گذارند قربان، گوشه کمان. یا کمانچه ابرو. ابرو کمان مانند: (من ازین هر دو کمان خانه ابرو تو چشم بر نگیرم و گرم چشم بدو زند بتیر)، (سعدی)
جا فزاده موله زای، زن جنده
خریده، لالا (غلام) برده آنچه که با پرداخت بها آنرا خریده باشند، غلام
خداوند مال صاحب خواسته، مالدار غنی
شماله خانه مکانی در سرای شاهان و بزرگان که در آن مشعلها را نگهداری میکردند: مشارالیه... ملازم رکاب اشرف گشته بخدمت مشعلداری و امور مشعل خانه مامور گشت
دبستان مدرسه مکتب
جدول قسمت دوم تصانیف قدیم ایرانی که مانند مطلع بود صوت الوسط: (مولانا در فن شعر ماهر بود و در علم ادوار و موسیقی کامل و نادر و در عملهای خوداشعار میان خانه ساخته است تا دلالت بر فضل او کند)
کبت خانه کندو لانه زنبورعسل کندوی زنبور: آنکه ازنحل خانه گیردشهد بزندنحلش ارچه نگزاید. (خاقانی لغ)
((نِ))
فرهنگ فارسی معین
ساختمان کوچک با یک یا چند اتاق در قسمت فوقانی خانه و مستقل از آن
بالاخانه را اجاره دادن: کنایه از عقل سالم نداشتن، سخنان پریشان و نامربوط گفتن
بالاخانه را اجاره دادن: کنایه از عقل سالم نداشتن، سخنان پریشان و نامربوط گفتن
نورگیر حمام، خانه ای که به دیوارهای آن آیینه یا شیشه نصب کرده باشند
حلوایی است خشک و آنرا از هفت مغز (مغز بادام گردو زردالو شفتالو پسته فندق و چلغوزه) تهیه کنند: کارمن خوب کرد بی صلتی هرکه او طمع مالکانه کند. (ابوالعباس لفا اق. 497)
مکتب معلم خانه
Possessive